بیومکانیکِ جرمشناسانه، روی این سوال که "چه اتفاقی افتاد که باعث ایجاد آسیب شد؟" متمرکزه. حادثه، قبلا رخ داده است و نظرات، درباره سناریویِ ایجاد کنندهِ آسیب، متفاوت هستند. هم ادعاکننده و هم متهم، دیدگاهی متفاوتی خواهند داشت و شما میتوانید مطمئن باشید که هر دو دیدگاه، حداقل با کمی تعصب خودخدمتگرانه (به طور عمدی یا غیرعمدی) تضعیف شدن. بازسازی حادثه در تحلیل بیومکانیکی جرمشناسانه، برای ارائه یک توصیف بیطرفانه از رویداد و رسیدن به سطحی از اطمینان، براساس اصول مکانیک و شواهد موجود است.
تفسیرهای متضاد از شواهد، میتونه منجر به سناریوهای مختلف از یک واقعه بشن. در این بخش، به شما دو مثال ارائه میدهم که در آنها از بیومکانیک جرمشناسانه برای رسیدن به تصمیم استفاده شده.
در انتهای سمت دیگر جاده
یک کامیون نیمهسنگین در حال حرکت به سمت شمال، روی یک جادهی آسفالتی دو خطی و مه آلود، با یک خودروی سواری، در یک تقاطع T شکل برخورد میکند. خودرو، در حالِ عبور از باند شمالی جاده است تا به جادهی جنوبی بپیوندد. برخورد، باعث میشه که خودرو به سمت شمال، در حالی که به طرف شانه جاده میچرخد، حرکت کنه و کامیون نیمهسنگین از جاده خارج و وارونه شود. اولین کمک رسانها، راننده خودرو، که یک مرد چاقه، را در شانهٔ خاکی جاده در مقابل خودرویش مییابند؛ راننده دو تا نفس میکشد، اما پاسخ بیشتری نداد و مرگش اعلام میشود. بررسی خودرو، خرابیِ گسترده سمت کمک راننده، بدون نشانی از استفاده از کمربند ایمنی را نشان میدهد.
گزارش پلیس ادعا میکند که راننده از خودرو به بیرون پرت شده است — یک نتیجه قابل قبول بر اساس مکانهای متفاوت راننده و خودرو، و عدم استفاده از کمربند ایمنی. بازسازیِ برخورد توسط مهندسان خودرو، دو نقطه را حین چرخشِ خودروی راننده را نشان میدهد، که ممکن است از آنها به بیرون پرت شده باشد.
با استفاده از دادههای مهندسان خودرو، سرعت افقی و عمودی راننده و ارتفاع رهایش، در دو نقطه احتمالی پرتاب محاسبه شد. حرکت پرتابه ای راننده محاسبه شده در هر نقطه نشان داد که او بر روی آسفالت فرود میآید، و سپس می جهد، و روی شانه خاکی می لغزد و میچرخد. این محاسبات، ادعای پرتاب شده راننده را پشتیبانی میکنند.
با این حال، گزارشهای پزشکی و عکسها، هیچگونه خراش پوستی (زخمهای عمیق پوستِ ایجاد شده با اصطکاک، شامل نفوذ مواد درون-جاده ای، که معمولاً با عنوان "road rash" شناخته میشوند) یا لباسهای پارهشده را نشان نمیدهند. احتمال وجود هر دوی اینها میرفت اگر راننده به بیرون پرت شده بود و روی شانه خاکی و آسفالت، فرود اومده بود و جهش/چرخش/لغزش پیدا کرده باشه. صدماتی که در سوابق پزشکی ثبت شده بودند — از جمله کبودیها، شکستگیها، جابجاییها، و آسیب به قلب و کبد — همگی توسطِ رانندهِ بدونِ کمربندِ ایمنی، در داخل خودرو، و بینِ زمانی که با کامیون نیمهسنگین برخورد کرد تا زمانی که به استراحت رسید، توجیه شدند. خسارت داخلی خودرو، با صدمات، همخوانی داشت. عدم وجود صدمات مطابق با پرتاب، منجر به این تصمیم شد که راننده پس از ایستادن خودرو، از آن خارج شده و پس از عبور از بزرگراه، در کناره جاده افتاده است.
مهندسان خودرو، حرکت خودروها، قبل، در حین و بعد از برخورد را با استفاده از همان اصول مکانیکی که در یک تحلیل بیومکانیکی جرمشناسانه استفاده میشود، بازسازی میکنند. با این حال، مهندسان خودرو از ویژگیهای مواد خودروها و اجزای آنها، به جای ویژگیهای مواد زیستی، در بازسازی خود استفاده میکنن.
فرود در آب با فک شکسته
بدن یک زن با قد ۱/۵ متر (۵ فوت) و وزن ۵۰۰ نیوتن (۱۱۰ پوند) با صورت رو به پایین، در یک استخر آب راکد با عمق ۰/۲۵ متر (۱۰ اینچ)، ۴/۶ متر (۱۵ فوت) پایینتر از نرده پل قدم زنی روی یک دره پیدا شد. ارتفاع نرده پل ۰/۹۴ متر (۳۷ اینچ) روی مسیر راهرو پل است. یک تیر پشتیبانی، که از پل قبلی، موازی با پل پیادهروی، روی گودال، ۱/۵ متر (۵ فوت) بیرون و ۲/۴ متر (۸ فوت) پایینتر از آن قرار دارد.
بعد از پرسش از سوی پلیس، مرد همراه آن زن، با قد ۱/۸ متر (۵ فوت و ۱۱ اینچ) ابتدا ادعا کرد که او روی پل میرقصیده و از ریل پل سقوط کرده. با این حال، پس از گزارشهایی که آنها را در یک مکان نزدیک در حال مشاجره بوده اند، او ادعا کرد که آنها روی پل بحث کردند، و مرد، او را به عقب هل، و او از ریل پل افتاد. مکان بدن زن، هر دو سناریو را تایید میکرد، اما نسخههای مختلف و شرایط موجود، موجب شد که یک تحلیل بیومکانیک جرمشناسی انجام شود.
سوابق پزشکی زن، یک بریدگی عمیق در پایین چانه، یک فک شکسته، یک خط مورب از کبودی روی چهار دنده شکسته در سمت چپ او، و کبودی زیر بغل چپ را لیست کرده بود. افتادن و فرود آمدن در آب، این آسیبها را ایجاد نمیکند. آب باعث افزایش فاصلهای میشود که او سکون برسد، و نیروی آب که بدن افتاده او را به سکون میرساند، فک یا دنده های اورا نمیشکند. شکستگیها و کبودیها نشان میدهد که او با دهان و سمت چپ خود به تیر پشتیبانی فلزی برخورد کرده بود. او باید با سرعت افقی کافی از نرده ها پرت شده باشد تا ۱/۵ متر (۵ فوت) به سمت بیرون برود تا به تیر برخورد کند در حالی که به ارتفاع ۲/۴ متر (۸ فوت) سقوط میکند.
اگر او در حال رقصیدن بوده یا به عقب هل داده شده بوده، قد قربانی اجازه نمیداد تا از ریل بیوفتد. مرکز جرم او (که در فصل ۸ توضیح داده شده است) زیر قسمت بالایی ریل میبوده که او را روی مسیر پیاده روی، نگه میداشت. با استفاده از معادلات حرکت پرتابه ای و ارتفاع و هیکل مرد، یک سناریوی دیگر ایجاد شد که نشان میدهد مرد، او را بالا برد تا او را به افقی بین دو بازویش نگه دارد، به جلو قدم برداشته، و او را از ریل پل رها کرده. وقتی دادستانها، سناریو را برای مرد شرح دادن، او به سناریو اعتراف کرد، گفت که این کار را انجام داده بود زیرا میخواست به او "درس بدهد" اما گفت که خبری از تیر پشتیبانی فولادی نداشته.
اگه میخواین کاری در بیومکانیک جرمشناسی پیدا کنید
بیومکانیک جرمشناسی یک حوزه تخصصی کاریه که اصول بیومکانیک را در وضعیتهای قانونی به کار میگیرد. اگر میخواهید در این زمینه هیجانانگیز کاری پیدا کنید، به یک زمینه تحصیلی قوی، و معمولاً حداقل یک مدرک کارشناسی ارشد در زمینه بیومکانیک، با دورههای درسی (و تجربه عملی) در کینماتیک، کینه تیک و مکانیک مواد (به ویژه اجزای سیستم عصبی-عضلانی) نیاز خواهید داشت. همچنین نیاز به مهارتهای تجزیه و تحلیلی و بینفردیِ قوی دارین، زیرا معمولاً با گروهی از دانشمندان، وکلا، مهندسان و کارکنان فنی (شامل انیماتورها) کار خواهید کرد تا یک سناریو تولید کنید، که هر کس، بر تخصص دیگر اعضای گروه برای بازسازی حادثه اعتماد میکند. پوست ضخیم، رفتار آرام و توانایی فکر کردن در لحظه، مورد نیاز است، زیرا در یک پرونده قانونی، همه چیز از مدارک شما برای تجزیه و تحلیل شواهد تا نسخه های مختلف حادثه ای که تولید میکنید، مورد نقد قرار میگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر